(سحر)
سحر هنگامه راز و نياز است
سحر ميخانه دلدار باز است
سحر جود و كرم بسيار دارد
سحر بوي خوش دلدار دارد
سحر مهماني خاص الهي است
سحر وقت گذار از روسياهي است
سحر آمد دلم فرياد دارد
كريمي كو كه ما را ياد آرد
كريمي كو كه دست ما بگيرد
گدا را با همه جرمش پذيرد
كريمي كو كه گردد ميزبانم
كه من مرغ شب بي آشيانم
كريمي غير تو يا رب نباشد
به جز نام توأم بر لب نباشد
بزرگي كن كرم بنما به حالم
ببين افسرده و بشكسته بالم
بيا جاني بده بر قلب خسته
بنه مرهم بر اين بال شكسته
مرا آماده پرواز بنما
مرا با دلبرم همراز بنما
كرم بر مضطري كن يا الهي
بيا و دلبري كن يا الهي
پناهي بر گدا جز اين حرم نيست
تو كه رسمت به جز لطف و كرم نيست
مرا امشب دگر كن ميهمانت
مرا ساكن نما در آستانت
مرا ديگر زغير خود جدا كن
خدايا دير شد ما را صدا كن
نظرات شما عزیزان: